آخرین ارسال های انجمن

عنوان	پاسخ	بازدید	توسط
مراقب باشید این پنج نکته شما را افسرده نکند	0	5106	admin
پشت پرده مرگ برخي بيماران در مراکز درماني	0	2489	admin
روش تشویق فرزندان به روزه داری	0	1776	admin
آموزش تصویری زبان	0	2404	mohammad
20توصیه برای فراگیری زبان انگلیسی	0	2664	mohammad
فعالیت های روزانه (آموزش زبان )	0	4014	mohammad
می توانم درباره احساساتم صحبت کنم (آموزش زبان )	0	1747	mohammad
چگونه ربات بسازیم ؟	0	3162	mohammad

12 3 4 5 6 7 8 9...20 21 »

ساخت کاردستی موش پرنده

          خانم عباسي 
            بازدید : 772
          پنجشنبه 06 تیر 1392
           نظرات (4)
        

ba1289 350x40 ساخت کاردستی موش پرنده

اولین قدم برای ساختن کاردستی های بادکنکی باد کردن آن هاست. بادکردن بادکنک ها کار سختی است. شما می توانید برای باد کردن آن از تلمبه استفاده کنید. اما نباید کل آن را باد کنید.

بادکنک را بعد از باد کردن به دقت گره بزنید و از همان قسمت، حباب سازی را شروع کنید. هنگام پیچاندن بادکنک نگران ترکیدن آن نباشید، اما برای جلوگیری از آن هر دو طرف بادکنک را در دست نگه دارید.

-۱۸ سانتی متر از یک بادکنک را باد کنید.

- سپس آن را گره بزنید. یک حباب ۹ الی ۱۲ سانتی متر ( به اندازه ۳ یا ۴ انگشت )

درست کنید، دو یا سه بار آن را بپیچانید. حتماً باید با هر دو دست بادکنک را نگه

دارید و گرنه حباب باز خواهد شد. دو یا سه بار آن را بپیچانید، نگران نباشید، چون

هوای اضافی موجود در انتهای بادکنک مانع ترکیدن آن می شود.

-درحالی که حباب قبلی را نگه می دارید، حبابی به اندازه ی قبلی بسازید، این به عنوان گوش موش خواهد بود.

- باز هم حبابی به اندازه ی قبلی بسازید، این گوش دیگر موش شماست.

- -قسمت A را به B وصل کنید و ۲ یا ۴ بار آن را بپیچانید.

- اگر بادکنک شما شبیه به این شکل باشد، کارتان را درست انجام داده اید و جای نگرانی نیست.

به آرامی با یک دست موشتان را بردارید و با دست دیگر دم آن را به سمت پایین بکشید.

موش شما به هوا خواهد رفت.

منبع:.tebyan

كاردستي با برگها

          خانم عباسي 
            بازدید : 4589
          سه شنبه 28 آذر 1391
           نظرات (0)
        

مجموعه فعالیت های آموزشی و هنری دانش آموزان مقطع ابتدایی معرفی کتاب کودکان - برگها (دوباره نگاه کن) کتاب برگها از مجموعه کتاب های دوباره نگاه کن و طرح از مرتضی اسماعیل سهی توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده است . طراح در این کتاب به شکل سازی حیوانات گوناگون با استفاده از برگ های خشکیده درختان پرداخته است . برگها ( مجموعه دوباره نگاه کن ) آن روز را فراموش نخواهم كرد ، آن روز سرد پائيز را كه قدم بر برگ های ريخته بر زمين مي گذاشتم و راهم را در ميان شاخه های لخت درختان مي جستم و گوش به صدای خرد شدن برگ های خشك سپرده بودم كه يكباره خشكم زد . چه می ديدم ؟ آرام روی تنه ی بريده ی يك درخت نشستم و اطرافم را نگاه كردم . به دنيای ديگری قدم گذاشته بودم ، دنيايی ميان انبوه برگ ها ، زرد و سبز و قهوه ای و نارنجی . برگها زنده بودند و هر يك نشان از چيزی داشتند ؛ برگهايی كه حركت می كردند و من حتی صدای پايشان را می شنيدم . صدای پای آن لاك پشت را كه به آرامی می گذشت . صدای پای آن روباه را كه دمش از ميان بوته ها ديده می شد . صدای پای آن گوزن را كه شاخ هايش ميان شاخه ها گير كرده بود . صدای پای آن شير را كه دنبال صيد می گشت . صدای آن رود را كه از زير درخت گيلاسی می گذشت و صدای آن جغد را كه به من چشم دوخته بود . يك عمر بود كه چشم داشتم و هر سال پاييز را ديده بودم ، ولی اين نخستين بار بود كه پاييز را اين چنين می ديدم . بر خاستم ولاك آن لاك پشت ، گوش آن فيل، دم آن روباه ، شاخ آن گوزن ، سر آن شير و چشم های آن جغد آن را در كيسه ای ريختم و به راه افتادم . اين بار پاهايم را چنان بر زمين مي گذاشتم كه دست ها و پاهای آن هايی را كه ديده بودم لگد نكنم و آسيبی به آن برگ ها نرسانم . در راه بازگشت به خود گفتم : يك لحظه چشم باز كردی تا را ه بجويی ، چه دنيايی ديدی از آنچه ديدنی بود ! اگر روزی چشم دلت را باز كنی چه خواهی ديد از آنچه نا ديدنی است؟ چشم دل باز كن كه جان بينی آنچه ناديدنی است آن بينی به خانه كه رسيدم در كيسه را گشودم و برگ ها را در اطراف خود روي زمين چيدم . آن گاه دفتر خاطراتم را برداشتم و هر برگ را آن طور كه ديده بودم بر ورق های سفيد آن چسباندم . سپس اين مقدمه را در ابتدای آن نوشتم : و اكنون دفتری كه در دست شماست ، فصلی است از همان دفتر خاطرات ، خاطرات سفری خيالی به دنيای برگ ها . با اميد به اين كه شما هم با ديدن اين دفتر رهسپار چنين سفر شويد و در بازگشت دفتری گرد آوريد بهتر و زيباتر از اين .